دوست داشتنت ...
شبیه آخرین چکه ی آبی است
که مسافر مانده در بیابان را ..
به آبادی میرساند ...
شبیه آخرین کبریت ...
یک کوهنورد گم کرده راه ...
درلبه پرتگاه دور و سرد
شبیه جستن کوره راهی در جنگل
ودست انداختن به آخرین ...
تکه تخته ای که موج ها میاورند ..
شبیه شعری است
درحاشیه ی کتابی کهنه
به دست خطی آشنا ...
ببین ..
عشق ته ته ته تاب من است
- وقتی که بی تاب توام ...
روایا آرتیمووا